دیکشنری
داستان آبیدیک
gunshot wound
gʌnʃɑt wa͡ʊnd
فارسی
1
عمومی
::
زخم گلوله
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GUNMETAL
GUNNED
GUNNEL
GUNNER
GUNNERY
GUNNERY SERGEANT
GUNNING
GUNNY
GUNNY BAG
GUNNYSACK
GUNPOWDER
GUNPOWDEROUS
GUNROOM
GUNRUNNER
GUNSHOT
GUNSHOT WOUND
GUNSHY
GUNSLINGER
GUNSMITH
GUNSMITHERY
GUNTERS CHAIN
GUNTERSSCALE
GUNWALE
GUPPY
GURGE
GURGITATION
GURGLE
GURKHA
GURNARD
GURNET
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید